ده، دوازده سال قبل به «محمود زیرکچیانزاده» مدیرعامل وقت شرکت نفت فلات قاره خبر میدهند یکی از کارکنان در فلان جزیره عملیاتی دچار حمله قلبی شده است، تجهیزات پزشکی کافی نیست، امکان انتقال بیمار به سرزمین اصلی هم با بالگرد وجود ندارد و هر لحظه امکان ایست قلبی «او» وجود دارد، «زیرکچیان زاده» بدون فوت وقت دستور پرداخت مبلغی معادل یکصد میلیون تومان برای چارتر یک فروند هواپیمای مسافربری برای انتقال اختصاصی همکار بیمار به تهران را صادر میکند.
همکار بیمار شبانه به تهران میرود و از مرگ حتمی نجات پیدا میکند، اما تا سالهای سال، مدیرعامل اسبق «فلات قاره» مجبور به پاسخگویی به دستگاههای نظارتی شد تا پاسخ بدهد چرا میلیونها تومان را صرف حفظ «جان» یک همکار کرده است؟ «زیرکچیانزاده» آن شب تمامی این دردسرها را به «جان» خرید تا از «جان» یک فلات قارهای صیانت کند، «او» بابت تصمیم شبانهاش که کیلومترها مرزهای مدیریت «شرافت مندانه» را جابهجا هیچگاه قهرمان معرفی نشد اما اگر امروز پای کارکنان باتجربه «فلات قاره» بنشینید با گذشت سال ها هنوز هم از تصمیم «او» به نیکی یاد میکنند.
با گذشت یکدهه از تصمیم شرافتمندانه مدیرعامل اسبق «فلات قاره»، این بار نوبت به «سیدرضا قاسمی شهری» مدیرعامل پتروشیمی شهید تندگویان رسید تا پارسال با چارتر یک فروند هواپیما برای انتقال یکی از مصدومان مجتمع به «تهران» وارد عمل شود و هرچند به دلیل شدت جراحت هیچگاه امکان پرواز فراهم نشد و آن همکار چهره در نقاب خاک کشید اما تصمیم «قاسمی شهری» بار دیگر سنت نانوشتهای که از «زیرکچیانزاده» برای صنعت نفت به یادگار گذاشته شده بود را احیا کرد.
امروز قرعه به نام «امین امرایی» مدیرعامل جوان و به تعبیری جوانترین مدیر حال حاضر صنعت پتروشیمی افتاد تا با یک تصمیم شجاعانه و شرافتمندانه تمامی ریسکهای ریز و درشت را به «جان» بخرد تا از «جان» یکی از کارگران «مارون» صیانت کند.
ماجرا از این قرار است که چندروز قبل یکی از کارگران تعمیرات پتروشیمی «مارون» دچار یک حادثه جرحی شده که مصدوم بلافاصله به بیمارستان ماهشهر منتقل میشود اما از آنجاییکه با آسیب ستون مهرهها و پا امکان جابه جایی این کارگر مصدوم با آمبولانس به «تهران» وجود ندارد، پزشکان علاج درمان «او» را به دلیل نبود برخی از امکانات و جراحی تخصصی در قطع پای کارگر نگونبخت عنوان میکنند.
خبر به مدیرعامل پتروشیمی «مارون» میرسد، این بار هرچند پای «جان» در میان نیست، با این وجود، جوانترین مدیر صنعت پتروشیمی برای حفظ «پای کارگر» جا در «پای پیشکسوتانی» از جنس «محمود زیرکچیانزاده»، «غلامحسین نوذری»، «رضا قاسمی شهری» میگذارد تا با به «جان» خریدن پاسخگویی به دستگاههای نظارتی، دستور چارتر یک فروند هواپیمای مسافربری و انتقال هوایی کارگر مصدوم به بیمارستان «گاندی» تهران را صادر میکند.
در صنعت پتروشیمی مدیران موفقی داریم، مدیرانی که در ساخت و ساز، رفع گلوگاههای تولید، ثبت رکوردهای فروش، تولید و صادرات، خلق گریدهای جدید هر یک نامی، چهره و قابل احترام هستند و خواهند بود. صنعت نفت هم در بیش از یک قرن گذشته کم از این مدیران نامی، خادم و تاثیرگذار به خود ندیده است اما تفاوت تصمیماتی که با عبور از مرزهای شرافت و مردانی تبدیل به یک حماسه بزرگ اخلاق مداری و انسانی میشود آنجاست که خیر و برکات این تصمیمات با هیچ خط کشی قابل اندازهگیری و ارزشگذاری نیست.
صنعت نفت امروز شادمان است که نسل جدید مدیران هم جا در پای پیشکسوتانی میگذارند که هیچگاه مدال شجاعت و قهرمانی بر گردن ننداختند و نمیاندازند اما آوازه تصمیمات شریف آنها به یک فرهنگ و میراث ماندگار تبدیل شده است، آقایان، خانمها، این هواپیماهایی که با تصمیمات شرافتمندانه مدیران برای نجات «جان» انسانیت به پرواز درمیآید، هیچگاه سقوط نخواهد کرد…