شرکت سیمان فارس خوزستان با دهها زيرمجموعهی سیمانی در پهنهی ایران، در سالهای اخیر مسيري را در پیش گرفته که هر آن ممکن است، صدای ورشکستگی یکی از سیمانیها شنیده شود و علاوه بر اینکا صدها کارگر بیکار میشوند، میلیونها بازنشستهی چشم به راه امیدشان ناامید میشود. یا نگاهی اجمالی به وضعیت سیمانیهای زيرمجموعه به خوبی میتوان دریافت که، مدیریت تخصصی که لازمهی مهم و رکن ادارهی هر مجموعه است، جایش را به فامیلبازی و سفارشها داده است. سفارشهایی که حتی یک کدامشان هم متخصص و باتجربه نیست!
اعضای هیئتمدیرهی سیمان فارس و خوزستان همگی گرایش حسابداری هستند و تعجببرانگیز است که سود و درآمد همین شرکت در سالهای اخیر به شدن کاهش پیدا کرده است و خدا میداند، اعضای هیئتمدیره مشغول کدام حساب و کتاب هستند؟ البته که همین شرایط در سایر سیمانیهای زیر مجموعه حاکم است و حال روز خوشی ندارند. سیمان خوزستان علاوه بر کاهش فروش داخلی و کاهش صادرات مواجه شده است.
البته که فامیلبازی به همینجا ختم نمیشود و تعدادی از نیروهای سیمان خوزستان، در فرمانداری هفتگل مشغول به کار هستند؟!
با این اوصاف قرار نیست در آیندهی نزدیک و حتی با تغییر دولت هم شاهد خانهتکانی در اعضای هیئتمدیره و مدیرعامل سیمان خوزستان باشیم. جناب وزیر کار، تداوم چنین شرایطی یعنی ابقای مدیرانی که شرکتهای سودده را با استخدام فلهای و بکارگیری سفارشیهای غیر مرتبط، تبدیل شرکتهای بیروح و ورشکسته میکنند، جز به از دست رفتن ثروت ملی و خالی شدن جیب میلیونها بازنشستهی چشم به راه نمیانجامد.
ماهیت صنعت سیمان به گونهای است که برای اداره نیاز به افراد متخصص، باتجربه و از همه مهمتر متعهد دارد. برای نجات شرکت سیمان خوزستان و زيرمجموعههایش میبایست هرچه زودتر و با کمک اهل فن، مدیران تازهنفس و صد البته کارآمد را فراخوانده و بساط مدیران سفارشی غیر متخصص را برچید.