پترونفت، با جرات می توان گفت صنعت فولاد امروزه به یکی از مهمترین صنایع کشور تبدیل شده است و نقش پررنگی در ارزآوری برای این مملکت دارد. در همین زمینه انجمن جهانی فولاد در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد به طورکلی میزان تولید فولاد خام جهان در سال ۲۰۲۲ میلادی (از ۱۰ دیماه سال ۱۴۰۰ تا نهم دی ۱۴۰۱) با ۴.۳ درصد کاهش نسبت به مدت مشابه سال قبل یک میلیارد و ۸۳۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تن بوده است؛ اما علیرغم این کاهش، ایران با رشد ۹ درصدی بالاترین میزان رشد را در بین ۱۰ تولیدکننده برتر دنیا داشته و توانسته با رکورد ۳۰ میلیون و ۴۳۳ هزار تن(بیش از ۲٫۵ میلیون تن) رخ نمایی کند.
در سویی دیگر مشکلات این صنعت از جایی شروع شد که زیرساختهای لازم برای تولید فولاد پا به پای برنامهریزی ها توسعه پیدا نکرده و امروزه در آستانه رسیدن به اهداف ۱۴۰۴، نبود زیرساختهای لازم همچون مواد اولیه، آب، برق، گاز، حملو نقل، تکنولوژی به روزشده و … به بزرگترین چالش تولیدکنندگان این حوزه تبدیل شده است. لذا با واکاوی این مشکلات به راهکارهایی جهت عبور از آنها طی چند مطلب مفصل خواهیم پرداخت.
باتوجه به اینکه هدف تولید سالانه ۵۵ میلیون تن فولاد تا سال ۱۴۰۴ مد نظر است، بعضی از کارشناسان معتقدند حتی اگر به این مقدار تولید سالانه در فولاد نیز نرسیم، ذخایر معدنی ایران نهایتا برای دو دهه دیگر میتواند نیاز به سنگ آهن را پاسخگو باشد و اگر برای حل این بحران چارهای اندیشیده نشود، صنعت فولاد با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد شد و ایران جای خود را از یک کشور تولیدکننده به یک کشور مصرفکننده میدهد و مجبور است نیازش را از طریق واردات تامین کند. لازم به ذکر است برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در سال نیاز به ۱۶۲ میلیون تن سنگ آهن است که این مهم نیز بایستی مورد توجه فولادسازان باشد. «در حال حاضر معادن چادرملو، چغارت، سنگان، گلگهر، جلالآباد و میش دوان شش معدن اصلی سنگ آهن ایران هستند که به همراه چندین معدن دیگر حدود ۹۰ میلیون تن از نیاز این صنعت را تامین میکنند و در خوشبینانه ترین حالت برخی از آنها تا نزدیک به دو دهه دیگر کارایی دارند»
در سویی دیگر زمین شناسان، مقدار ذخایر سنگ آهن ایران را حدود ۵٫۲ میلیارد تن تخمین زده اند اما از این مقدار، حدود ۲٫۸ میلیارد تن را قطعی میدانند که با توجه به روند مصرف، پس از تقریبا ۱۵ سال، صنعت فولاد را با کمبود سنگ آهن مواجه می کند. پس با دو واقعیت کتمانناپذیر در این صنعت مواجه هستیم. اول، بر اساس سند چشم انداز بیست ساله افق ۱۴۰۴، برای رسیدن به تولید سالانه ۵۵ میلیون تن فولاد خام حدود ۱۶۲ میلیون تن سنگ آهن نیاز است و دوم، آمار و اطلاعات ذخایر سنگ آهن ایران از آن حکایت دارد که ذخایر قطعی موجود، کافی نیست و پس از حدود ۱۵ سال، صنعت فولاد با کمبود سنگ آهن مواجه می شود و حتی ممکن است پایان آن باشد.
در محافل مختلف صنعتی تا در خصوص چالش های فولادسازی بحث و گفتگو کنیم کمبود آب در درجه اول قرار می گیرد و این سوال پیش می آید که چرا “کارخانه های آب بر فولاد” در استانهای خشکی مانند یزد و اصفهان راهاندازی شدهاند؟! به طور نمونه فقط در استان یزد، ۱۷ کارخانه تولید فولاد مشغول به فعالیت است! این موضوع نه تنها بر خلاف اصول های محیط زیستی بوده بلکه در چهار دهه گذشته حدود ۸۰ درصد از صنایع فولاد کشورمان در این دو استان قرار گرفته اند که هر دو استان نیز با بحران شدید کم آبی و خشکسالی مواجه هستند!
با توجه به اینکه برای تولید هر تن فولاد به طور متوسط حدود ۲۸ متر مکعب آب نیاز داریم واضح است که بخش زیادی از مشکل کمبود آب در استانهای مذکور مربوط به توسعه صنایع فولاد و ذوب آهن است؛ و این سؤال مکررا مطرح شده که با وجود بحران کمبود آب و خشکسالی در استانهای واقع در فلات مرکزی کشور، دلیل اصرار برای توسعه این صنایع آب بر در این استانها و اولویت دادن مصرف آب در صنایع به جای شرب و کشاورزی چه بوده است؟
همچنین بر اساس آمارها هر تن فولاد خام تا پیش از مرحله فرآوری در ایران به ۸۰۰ کیلووات ساعت انرژی معادل انرژی برق نیاز دارد. این آمار در حالی است که تولید فولاد در کشورهای پیشرو این صنعت بر اساس منابع خارجی با احتساب فرآیند ذوب همراه با مواد دیگر معادل ۴۹۴ کیلووات ساعت برآورد میشود. بر این اساس میزان مصرف برق کارخانه فولاد در کشور به طور میانگین برای تولید یک تن فولاد ۶۲ درصد بیشتر از میزان انرژی است که به منظور تولید همین میزان فولاد در سایر کشورهای جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
در سویی دیگر به استناد آمار بدست آمده از انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در فروردینماه سال ۱۴۰۱، میزان تولید انواع محصولات فولادی در کشور معادل ۷۷ میلیون و ۸۶۴ هزار تن محاسبه شده است. ضرب این عدد در ۳۰۶ کیلووات ساعت هدررفت انرژی به ازای تولید هر تن فولاد مشخص میکند، تنها در یک سال ۱۴۰۰، معادل ۲۳ میلیارد و ۸۲۶ میلیون و ۳۸۴ هزار کیلووات ساعت انرژی برق در صنایع فولاد هدر رفته است.
با این آمارها و آگاهی از میزان هدررفت نجومی انرژی در بخش صنایع فولادی در مییابیم که حوزه مذکور در صنعت کشور به واسطه بی توجهی به سیاست های اصلاح الگوی مصرف به یک دریچه بزرگ هدررفت و عامل اصلی ناتررازی تولید و مصرف صنعت برق تبدیل شده است. برای ایجاد درک صحیحی از ابعاد هدررفت انرژی در بخش فولاد کشور بهتر است بدانیم، در سال ۱۴۰۰ کل ناترازی ایجاد شده در بخش برق معادل ۷ میلیارد کیلووات ساعت بوده است!»
کمبود گاز نیز مخصوصا در زمستان منجر شده تا مسئولین، گاز تعدادی از بخش های فولادی را قطع کرده و این حوزه را دچار محدودیت هایی نمایند و همین مهم باعث شده تا تولیدکنندگان فولاد و آهن با مشکلات جدی رو به رو شوند. البته ادامه روند کمبود انرژی در حوزه فولاد، اضافه بر مختل نمودن چشمانداز دستیابی به تولید ۵۵ میلیون تن از این محصول، بازار صنعت مذکور را با مشکلات جدی در بحث عرضه مواجه خواهد ساخت.
کارشناسان این حوزه معتقدند دولت به جای قطع گاز یا برق صنایع که ارزآوری برای کشور دارند، باید الگوی مصرف خانگی را کنترل و اصلاح کند و در صورت ادامه این نوع از مدیریت در بحث کنترل مصرف خانگی، مصرف کنندگان نهایی نیز مجبور میشوند، محصولات فولادی را با پنجاه تا شصت درصد افرایش قیمت خریداری کنند.
اما پس از بحث انرژی، که بعنوان بزرگ ترین چالش فولادیها به شمار می رود، یکی از مشکلاتی که این صنعت درگیر آن بوده مشکلات زیرساخت در حوزه حمل و نقل است. هم انتقال مواد اولیه از معادن و صنایع بالادستی به کارخانهها برای استفاده در خطوط تولید و هم انتقال محصولات به مقصد مصرف کننده نیازمند زیرساخت های محکم و قوی برای حمل و نقل است تا در نهایت شاهد کاهش قیمت مصرف کننده به دلیل کمتر شدن هزینه های حمل و نقل باشیم.
بعنوان مثال در کشور چین با اینکه علاوه بر گاز، سنگ آهن را نیز از کشورهای دیگر مانند استرالیا و برزیل تامین می کنند، اما هزینههای مربوط به انتقال سنگ آهن از مبدا تا خطوط تولید، مبلغی در حدود ۵ دلار برای هر تن برآورد میشود. این درحالیست که در ایران برای رساندن سنگ آهن یا گندله از معادن یا گندله سازیها که معمولا در نقاط مرکزی کشور نیستند، به یک کارخانه فولادسازی در مرکز کشور حدود ۱۰ دلار برای هر تن هزینه مورد نیاز است!
با تحلیل موضوع فوق می توان چند هشدار را برای صنعت کشور و مخصوصا فولادی ها به شرح ذیل گوشزد شد.
اول: ضمن فرسوده بودن ناوگان حمل و نقل کشور و به روز نبودن جادهها، سالانه به هزینههای حملونقل کشور افزوده می شود و در نتیجه قیمت تمام شده برای مصرف کننده این نوع محصولات بیشتر خواهد شد.
دوم: به دلیل محدودیتهای موجود بسیاری از مواد اولیه یا محصولات عملا در مبدا مانده و با گذشت زمان غیرقابل استفاده می شوند که این نکته نشان از ضرر چندین برابری برای بخش تولید کشور خواهد بود.
سوم: معمولا به روزرسانیها در صنعت حملونقل دنیا، شرکت های تولیدکننده داخلی را به خاطر بالا بودن قیمت مصرفکننده از بازار کشور و خارج از کشور حذف میکند که این دلایل و برخی دلایل دیگر ضرورت سرمایهگذاری در حوزه زیرساختهای حمل و نقل را نشان میدهد.
باتوجه به موارد مهم فوق، تولید فولاد در دهه های گذشته توانسته چهرهی تازهای به جهان ما بدهد و بر همگان واضح و مبرهن است که انقلاب صنعتی تنها با تولید فولاد امکانپذیر شد، تولید این محصول در طی این سالها روند بسیار رو به رشدی داشته و تکنولوژیهای جدید توانستهاند فرآیند تولید فولاد را دچار دگرگونی کنند که در نهایت مهمترین نتیجهی آن پایین آمدن هزینههای تولید این محصول است.
در حوزه این صنعت با اجرای مواردی همچون کاهش مصرف انرژی و مواد اولیه از طریق اصلاح یا بهبود تکنولوژیک و فرآیندها، بهای تمام شده واحدها را میتوان کاهش داد و بر توان رقابتی آنها افزود. همچنین توسعه فناوری و انتقال تکنولوژی روز دنیا تاثیر بسزایی در وضعیت صنعت فولاد دارد چرا که بازارهای فعلی به بازارهایی رقابتی تبدیل شدهاند. البته بعضی شرکتهای پیشرو در فناوری تولید فولاد، به حذف برخی از فرآیندها در تولید این فلز پرمصرف روی آوردهاند که این مهم کاهش مصرف انرژی برق، آب و کاهش گازهای خروجی مضر را به همراه دارد. با توجه به این موضوع، کشور ما نیز برای تحقق ظرفیت ۵۵ میلیون تنی تولید فولاد، ناگزیر به بهرهگیری از دستاوردهای این حوزه است.
در پایان این مطلب باید گفت، برای بهبود آمار تولید فولاد کشور و حرکت از وضعیت کنونی تا رسیدن به مقصد تولید ۵۵ میلیون تنی در سال، بایستی مقدمات بسیاری فراهم شود. در واقع باید مانعزداییهای زیادی صورت پذیرد تا راه برای تولید این مقدار فولاد در سال ۱۴۰۴ میسر گردد. البته نباید فکر کرد که رسیدن به این میزان از تولید امری محال است ولی با وضعیت موجود یعنی حاکم شدن بعضاً فضای صنعت ستیزی(عوارض صادرات و قیمت گذاری دستوری) در کشور از یک سو، محدودیتهای انرژی و دیگر چالش های موجود در سویی دیگر در حوزه زیرساختهای کشور، رسیدن به رکورد ۵۵ میلیون تن را بسیار سخت خواهد کرد.
در قسمت های دیگر این مباحث به راهکاری پیشنهادی در خصوص چالش های مطرح شده در این مطلب به صورت مفصل می پردازم.