اولین پناه انسانها غار بود، جایی که برای در امان بودن از باد، باران و طوفان و حیوانات وحشی خانهی امنی بود. چه خوب میشد اگر امکان داشت، سوار بر تونل زمان میشدیم و از دور نظارهگر انسانهای اولیه بودیم و از نحوهی ارتباطگیری مطلع میشدیم. سلام کردن با چه آدابی بود. مثل امروز دست میدادند و به سوی هم خم میشدند یا به مانند ساموراییها تا آنجایی که انعطاف کمر یاری میکرد به سمت طرف مقابل به نشانهی احترام خم میشدند. البته این نوع ارتباط در قالب ارتباط میانفردی بود و نحوهی ارتباط جمعی از طریق دود، آواهای بلند و پرواز پرندگان بود. هرچه بود تمایل و الزام بشر به ارتباطگیری را نشان میداد. فارغ از دورهی زیستی، نژاد، زبان، موقعیت جغرافیایی و ملیت.
هرچه گذشت، شکل زندگی افراد تغییر کرد و انسان دست از غار کشید و به سمت جنگل و مرتع، زیست کنار رودخانهها و تشکیل دولتشهر کشیده شد. ارتباط هم دستخوش تغییرات شد و زبان واحد کشورها شکل گرفت. اختراع خط تحولی عظیم در ارتباط ایجاد کرد و در کنار زندگی قبیلهای احترام در کنار ارتباط جایی برای خودش دست و پا کرد. رئیس قبیله بالاترین احترام و سطح ارتباط را داشت و هر فعالیتی در سطوح مختلف از مسیر ارتباطی رئیس قبیله عبور میکرد.
به ظهور دولتشهرها و شکلگیری تشکیلات حکومتی، شخصیت حقوقی در کنار شخصیت حقیقی ظهور کرد و در مواقعی جایگاه حکومتی ( شخصیت حقوقی) به مراتب نسبت به جایگاه خانوادگي( شخصیت حقیقی) از نفوذ بیشتری برخوردار بود و احترام و سطح ارتباطات به شخصیت حقوقی وابسته بود.
این شکل از زندگی تا به امروز ادامه دارد و با یک الگوی ثابت و بسته به امکانات و تغییر فرهنگ نوع ارتباط در حال تغییر است. مشهودترین تغییری که تا پیش از این تاثیری در ارتباطات نداشته، اینترنت و فضای مجازی است. جایی که هرچقدر صمیمت حاکم باشد، احساس نقش مستقیم ندارد و از طرفی اگر در فضای مجازی شخص مقبل ناشناس باشد، هیچ تضمینی برای صحت گذاشتن بر صميميت ایجاد شده، وجود ندارد، چرا که طرفین از شخصیت حقیقی یکدیگر بیاطلاع هستند.
ارتباط نقش موثری در تکامل بشر بر عهده دارد. هیچ راه فراری از ارتباط نیست و تنها راهی که البته غیر ممکن به نظر میرسد، روزه سکوت برای تمام ساعات عمر است حتی با در نظر گرفتن زبان بدن. اگر میخواهیم دیگران ما را بیشتر و بهتر بشناسند، ناگزیر به برقراری ارتباط هستیم.